روزای قدیمی
دیگه گریه هام نمیخوام مرحم درد تو باشه
اون همه زخم زبونات رودلم نمک بپاشه
آخه تقصیر خودت بود دنیامو ازم گرفتی
تو تموم دلخوشیمو با چشمات پس گرفتی
امیدم فقط به این بود که دوباره بر میگردی
ولی تو فقط با لبخند چشماتو ازم گرفتی
حالا تو شب های تارم آرزوم واست همینه
الهی چشمای نازت یه لحظه غم نبینه
نگاه میکنم به مهتاب یاد خنده هات میافتم
یاد اون روزهای شیرین یاد رویاها م می افتم
دعا میکنم یه لحظه مثل روزهای قدیمی
دستاتو بازم بگیرم،حس کنم هنوز یه مردی
سلام به همگی....